جایگاه محبت در تکامل معنوی انسان
محبت در لغت، به معنای دوست داشتن و علاقه مندی آمده است و در اصطلاح عرفان عملی، به سرور و لذتی که ناشی از جذب شدن به کمال و جمال حقیقی باشد، تعبیر شده است. این کشش درونی، قابل شدت و ضعف است که در مرتبه ضعیف، همان ارادت است. در مرتبه بعد، شوق خوانده و در مرتبه قوی تر به آن محبت گفته اند. اگر محبّت و علاقه مندی، به شدت برسد به آن، عشق گویند.
وجود نوعی کشش در میان موجودات
یکی از قوانین عمومی خلقت، قانون جذب و دفع است. از بزرگ ترین تا کوچک ترین اجزای عالم، دارای نیروی جاذبه هستند.
ارتباط مغناطیسی و آهن، ارتباط بدن موجودات با جذب غذای لازم، تمایل موجودات به رهایی از نقص و سپس جذب به مرتبه کمالی خود، همه نشان از نیرویی عظیم است که موجب تحرک و کشش میان عناصر خلقت می شود. بنابر یافته های علمی هیچ ذره ای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نیست. فقدان و نبودن این نیرو فروپاشی همه اجزای هستی را در پی خواهد داشت و وجود آن هویت و تعالی بخش حیات موجودات است.
ابوعلی سینا در رساله ای پیرامون عشق می نویسد: هر یک از موجودات به واسطه جنبه وجودی که در اوست، همیشه شایق به کمالات و خیرات است و از بدی ها گریزان. این اشتیاق ذاتی و ذوق فطری که سبب بقای موجودات عالم است، عشق نام دارد.
طبایع جز کشش کاری ندانند حکیمان این کشش را عشق خوانند
گر اندیشه کنی از راه بینش به عشق است ایستاده آفرینش
مولوی
فیلسوفان پس از اثبات وجود و بقای عالم به واسطه عشق، این نیرو را سبب حرکت تکاملی جهان از نقص به کمال دانسته اند. آن چنان که در نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، جهان یکپارچه در شور و غوغا برای رسیدن به مراتب بالاتر هستی در تکاپوی خستگی ناپذیر است.
تا مهر رخت بر همه ذرات بتابید ذرات جهان را به تک و پوی تو دیدیم
در ظاهر و باطن به مجاز و به حقیقت خلق دو جهان را همه رو سوی تو دیدیم
مولوی
پیام متن:
1. مفهوم شناسی محبت؛
2. محبت منشاء ایجاد تحرک و کشش در موجودات.
علل سه گانه محبت ورزی انسان
اساس فعالیت های انسان حب اوست به خود و هر آنچه می تواند برایش لذت آور و تعالی بخش باشد. علت های سه گانه کشش قلبی انسان به مهر و محبت عبارتند از:
1. لذت: این احساس، از اصلی ترین عوامل ایجادکننده دوستی و محبت است که شامل لذت های جسمانی، مثل علاقه به چهره ای زیبا و لذت های غیرجسمانی، مانند علاقه مندی به مطالعه در موضوعی خاص می شود.
2. منفعت: انسان موجودی است با نیازهای مادی و معنوی که می کوشد بنابر مصلحت حیاتش، به آنچه در آن خیر و محبتی بر رفع نیازهایش احساس می کند جذب شود، محبتی که به خاطر سودخواهی و رفع نیازها شکل می گیرد.
3. سنخیت: بیشتر دوستی ها به دلیل سنخیت در ابعاد جسمی، روانی و معنوی بین انسان هاست. تشابه در انگیزه ها، رفتارها، گرایش ها، نگرش ها، فضیلت ها و... مهم ترین عامل پیوند و محبت میان افراد است.
مولوی در مثنوی به اُنسی که بین دو حیوان با ظاهری متفاوت و فقط به واسطه شباهت در یک خصوصیت ایجاد شده، اشاره کرده است:
آن حکیمی گفت دیدم هم تکی در بیابان زاغ را با لک لکی
در عجب ماندم بجستم حالشان تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ خود بدیدم هر دو تا بودند لنگ
مولوی
دوست داشتن خوبی ها و ارزش ها نیز به دلیل سنخیتی است که روح و فطرت پاک آدمی با آنها دارد.
پیام متن:
حب و دوستی به خود، مصلحت حیات انسانی و تشابه انگیزه ها و رفتار انسان ها؛ از عوامل ایجاد محبت هستند.
جایگاه محبت در عرفان
نیروی محبت در مکتب های گوناگون عرفانی از جمله عرفان اسلامی، جایگاه بلندی دارد. بسیاری از اهل عرفان و سیر و سلوک به جای پویش عقل و استدلال، راه محبت و ارادت را پیشنهاد می کنند.
منبع:/hawzah.
- پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۵۰ ب.ظ